نمیخوانم خم اَبرورا ، به هرگیسوتو را دیدم ب
نمیخوانم خم اَبرورا ،
به هرگیسوتو را دیدم
به هرکوی گذارکردم ،
همان اَبروکمان دیدم
تو بر اَبرو بند داری ،
زحال ما خبرداری
به هرکوهسارتو را دیدم ،
به طنازی
چراپنهان کنم آخر؟ ،
به هرکویی تو آنجایی
سخنهای لبت را ،
درنگاه گل میخوانند
هزاران لحجه را دیدم ،
تورامستانه میخوانند
پرروی پریزادم که پنهانی ،
به بسم الله هویدائی
حجاب پرداز. شبهایم ،
غلام داند تودر زلفت هویدائی
غ..ر..آ
ر[ دوشنبه 97/10/10 ] [ 10:0 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]